هر انسانی که در این دنیا ست از دو حالت خارج نیست :یا به دینی پاینده یا راه بی دینی رو برای خودش انتخاب کرده. اما من فکر می کنم آدمها از هر نوعی که باشن با هر آیین و مسلکی ،اگه راه خودشون رو درست انتخاب نکرده باشن به یه جایی می رسن به اسم هیچ .جایی که دیگه دلیلی برای زندگی کردن ندارن .آدمها می تونن دلیل های زیادی برای زنده موندن داشته باشن .بی اغراق و به دور از هر شعاری می گم دین یکی از بهترین دلیل ها برای موندنه .البته نه خود دین بلکه هدف دین که چیزی جز رسیدن به خدا نیست .خدا تنها هدف باقی در دنیاست و هر چیزی جز اون فانی .حالا برای رسیدن به خدا هم به تعداد آدمهای روی زمین راه است.اما مطمئنا یک از این راه ها ،آدمهای برگزیده خدا هستند.بدون شک این انسانها در عرش الهی آبروی زیادی دارند که من بی آبرو می تونم اونها رو وسیله ای برای رسیدن به خواسته هام قرار بدم .توی این راه هم نه باید افراط کنم و بشم علی اللهی و نه تفریط که بشم یه وهابی.همه اینا رو گفتم که یه داستانی براتون تعریف کنم.
دایی من یه دوست هندی داری که فکر کنم مذهبش هم هندو باشه.نمیدونم شاید هم به هیچ دینی معتقد نباشه. چند روز پیش چیزی شنیدم که خیلی نظرم رو نسبت بهش عوض کرد.شنیدم وقتی دایی مادرم داشته میرفته مکه پائول اومده و بهش گفته شنیدم شما مسلمونا کسی رو دارید به اسم حسین که میگن خیلی بزرگه و مشکلات مردم رو حل میکنه.حالا که داری میری مکه از امام حسینتون بخواه مشکل من رو حل کنه.
وقتی این حرف رو شنیدم جا خوردم .تا حالا از این داستانها خیلی شنیده بودم اما شنیدن کی بود مانند دیدن.برام جالب بود آدمی که بین یه سری آدم غیر مسلمون داره زندگی میکنه چطور به این موضوع که خاص مسلمونا و شیعیان هست اعتقاد داشته باشه.مطمئن اعتقادیه که با فکر پیش اومده .این در حالی که دوست مسلمون زاده همین مرد یعنی دایی خودم به طور کامل منکر این جور افکاره و اونها رو زاده تخیلات و شاید هم یه سری اعتقادات خرافی میدونه که توسط یه فرقه انحرافی به اسم شیعه به وجود اومده.
اینا رو گفتم تا از همه آدمهای که این نوشته رو میخونن بخوام توی راز و نیازهای محرمشون با خدا ،توی درد ودلشون با همون حسینی که می گن خیلی بزرگه ؛با همون عباسی که توعشقش به حسین همتایی نداره؛با اون خواهری که کربلا چیزی براش نداشت جز تبدیل شدنش به اسوه مقاومت یک زن؛با اون دختر بچه ای که به جای بازی توی کوچه ها ،توی خرابه های شام دنبال پدرش میگشت؛با اون دامادی که به جای حجله عروسی به مقتل رسید ،و با خیلی های دیگر این دوست غیر مسلمونمون رو هم دعا کنن.به قول خواهرم یه نفرم یه نفره.حتی اگه یه نفرم به جمع شیعیان اضافه بشه افتخاره.امیدوارم.
التماس دعا.
بازدید دیروز: 27
کل بازدید :128906
قافله رفت و...
علی
شلوارت کو؟؟؟؟؟؟
امام صادق
سردارعشق ...
باران که می بارد تو می آیی ...
تولدم مبارک
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386